نتایج جستجوی عبارت «محمد کاری» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
به یاد شهیدان مجید ساحلی و محمد امکانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
مرحبا ای خون پاکم مرحبا گاه آن شد تا نمایم جان فدا مرحبا ای خون پاکم مرحبا گاه آن آمد که با خون جبین سـرخ سـازم روی زیبای زمین ریختی جانانه در راه خدا ای عزیزان در ره دین خدا ریختی جانانه در راه خدا خون سرخ لاله گون نازنین سـازم آگه اهل عالم را چنین دین خود سازم به قرآنم ادا مرحبا ای خون پاکم مرحبا تا بع امر ولی و رهبرم شد فدای رهبرم جان و سـرم ریختی...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید محمد علی علی کاوه
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید محمد علی علی کاوه »
 وقتی در 1346/2/2 غنچه وجود محمدعلی شکفت، فرشتگان شادباش‌گو شدند و بلبلان سرود خوان و در روستای تنگ‌حنا از توابع نی‌ریز، شادمانی خانه مسلمانی متدین را فراگرفت. دوران کودکی را در کانون گرم خانواده پشت سر گذاشت و در سن 6 سالگی جهت کسب علم و دانش راهی مدرسه ابتدایی جهاد تم‌شولی شد. طی مسافت طولانی برای رفتن به دبستان، موجب شد که تا سال سوم ابتدایی تحصیل کند و از ادامه ‌آن منصرف شود. سپس به مشاغل...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید محمد رضا زارع
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
زندگی ساده و بی‌ریای محمدرضا حکایت از طهارت روح و پاکی طینت وی داشت و دست‌های پینه‌بسته او نشان از همت و مردانگی. او سال ۱۳۴۶ در روستای حسین‌آباد نی‌ریز، میان خانواده‌ای مذهبی و زحمتکش به دنیا آمد و دوران کودکی را در کانون گرم خانواده پشت سر گذاشت. از همان دوران کودکی حیایی مقدس از سیمایش پدیدار بود و رفتارهای او نشان از آرامش، نجابت و ادب وی داشت. در یک‌کلام باید گفت، انسانی دوست‌داشتنی و متواضع...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید محمد علی مکرر
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید محمد علی مکرر »
قلم و بیان از ترسیم و توصیف چگونه زیستن فردی بی ریا و سالک الی‌الله، عاشق راستین حضرت روح الله، شهید عزیزمان محمدعلی مکرر قاصر است. وصف او را باید از زبان همرزمان او شنید و آنها از صفای وجود و دنیای پرغوغای درون و سکنات آن فرزانه باید سخن بگویند و بنویسند. اما بسیاری از آنان چون محمدعلی امروز در میان ما نیستند و چشمان خاکی ما توان دیدن آنها را ندارد، به ناچار از قلم می‌خواهیم...
نامه شهید محمد حسین کاسبی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد محمد حسين کاسبي »
بسمه تعالی سلام به رهبر عظیم الشأن انقلاب امام خمینی. خدمت پدر و مادر بزرگوارم سلام عرض می‌نمایم. پس از سلام، پیروزی اسلام را از خدای متعال خواهانم. پدر و مادرم؛ بدانید که من نا آگاهانه به جبهه نیامدم بلکه آگاهانه آمده‌ام تا به ندای «هل من ناصر ینصرنی و هل من معین یعیننی» حسین زمان لبیک گویم و دشمنان اسلام و کفار بعثی عراق را از خاک ایران بیرون کنم. پدر و مادر مبادا شما خدا را فراموش...
بیاد شهید محمد روستا (شرح حال مادر شهید
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
ای محمد ای گل زیبا ی من نـازنین باوفایم رود رود ای خـدا سرو روانم می رود سرو قدت از چه در خاک اوفتاد ای خوش آنروزی که بودی یاورم چشم بر راهم که تو آیی ز در روز عید فطر بودم منتظر ای امید مادر دلخسته ات ای محمد ای گل خوشبوی من با یتیمی من تورا پرورده ام نیست بابایت به بیند شادیت جامه شادی برایت دوختم میروی اکنون سوی بابای خویش رفتنت از نزد مـا...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید محمد حسین لاله
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
سال ۱۳۴۴، کودکی در شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای متدین و مذهبی به دنیا آمد که چون یاس سپید، پاک و بی‌آلایش بود و چهره او نشان از مهربانی داشت. لب‌های سرخ‌فامش گلبرگ‌های سرخ شقایق را می‌ماند که حکایت از شور شهادت و عشق به سالار شهیدان می‌کرد. پدرش که از علاقه‌مندان و دوستداران اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) بود، کودک نورسیده را در آغوش کشید و با زمزمه خوش اذان و اقامه در گوش‌های کوچک، ولی شنوای وی،...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید محمد قاسم عنبری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
غلامحسین ۱۳۴۷/۱/۴ در روستای مشکان نی‌ریز چون شمیم گل‌های بهاری فضای خانه را معطر ساخت و لبخند شادی را به لب‌های مادر نشاند. از همان کودکی به کار و فعالیت در کنار پدرش مشغول شد و آداب زندگی را فراگرفت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جهت گذراندن خدمت سربازی، به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در تاریخ ۱۳۶۵/۱/۲۳ به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل اعزام شد. غلامحسین، انسانی مهربان، دلسوز و متواضع بود و در کنار کارهای روزانه...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید محمد جواد قانع
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد جواد قانع »
آن روز که قناریها با آواز زیبای خود، بهار را جشن گرفته بودند و گل‌های بهاری با رایحه دل‌انگیز فضای دشت و دمن را معطر ساخته بودند، وجود محمدجواد در چهارمین روز از اردبیهشت 1347 در شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای متدین و مذهبی، طراوت بخش خانه شد و شادی را برای اهل آن به ارمغان آورد. وی دومین کبوتر خونین بالی بود که الفبای خداپرستی را در دامن پاک مادر و آغوش گرم پدر فراگرفت و با محبت...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید یدالله محمد حسینی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
دیوارهای گِلی و کوچه‌های پر صفای روستای بشنه از مهربانی و خوش‌رویی یدالله سخن می‌گویند و مردم روستا هرگاه او را به خاطر می‌آورند، لب‌های خندان و وقار توأم بامتانتش را به همدیگر یادآوری می‌کنند. قلم نیز در سوگ او بر روی کاغذ می‌لغزد و از عشقی که او به شهادت و متصل شدن به دریای انسانیت داشت می‌نویسد. از او که در اولین روز از ماه مهر سال ۱۳۴۳ در روستای بشنه از توابع شهرستان نی‌ریز، در...